محل تبلیغات شما

رنج انسان ابعاد متفاوتی داره.میشه واسه یه درد به روش های مختلف رنج کشید.بغض کرد!یا چندتا ادم یه درد مشترک داشته باشن اما به میزان و روش های مختلفی رنج بکشن.

من یه درد دارم باباجونم.یه زخم عمیق.بابا لنگ درازمن،this pain is just to real!!من یه بغض دارم اون ته قلبم که نمیدونم کی قراره بکشنه!و هر شب هر روز هر ثانیه دارم به روش مختلفی در میکشم اشک میریزم رنج میبرم عذاب میکشم.هربار از پله های دانشکده میرم بالا دلم میخواد برم انصراف بدم بشینم بخونم برای تهران.نقطه شروع ارزوهام.ببین بابا شاید بگی خب اینکه مشکل بزرگی نیست برو خدا رو شکر کن که رشته ت رو دوست داری!

اما من فقط یه سوال دارم چرا نشد?!بابا همه از دور میگن خب نخوندی تهرانم قبول نشدی!

بابا توضیحش سخته.اما من از اول از رشته م بدم میومد.تلاش میکردم به خودم بقبولونم که من ریاضی دوست دارم اما من اصن ربطی بهش نداشتم.جواد پسر داییم داشت،عاشق ریاضی بود،استعداد داشت،با ضریب هوشی شبیه هم و مقدار ساعت مطالعه یکی اون تهران و من.

و اینکه بابا من روحم خسته ست.از بچگی تحت فشار بودم،استرس بیست گرفتن روحمو فرسوده کرده!الانم فرسوده ام .من انقدر تو درسم غرق بودم که تو شونزده سالگی فهمیدم استعداد موسیقی و ادبیات و طراحی صحنه دارم.عاشق اوریگامیم.عاشق تئاتر!وبچگی نکردم.به ضررم تموم شد هم انتخاب رشته دبیرستانم اشتباه شد هم خسته بودم.نمیگم درس خون بودم اما خب روحم خسته بود و همه حواسم پی نمره!جای دیگه ای نمیدیدم.

و اما اینکه من سال کنکورم هم مادر بزرگم مرد هم پسرعموم!!و من با اشک ادامه میدادم!!

بابا من درس میخوندم اما فایده نداشت!!چون اصن مال اون دنیا نبودم 

نامه پنجاه و هفتم

نامه پنجاه و پنجم

نامه پنجاه و چهارم

یه ,هم ,رنج ,خب ,خسته ,روش ,اما من ,یه درد ,من یه ,روش های ,بابا من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر